این تو نیستی....تو اینجوری نبودی
تواحساس داشتی،تو قلب و دل داشتی،تو دوسم داشتی اما حالاهمه اینارو از من منی که عمرت بودم دریغ کردی و گرفتی.
تو اگه دوسم داشتی اینقدر راحت رهام نمی کردی و نمی رفتی
یادته چه روزهایی داشتیم؟چه شب هایی داشتیم؟میگفتیم ،می خندیدیم
یادته من ناز می کردم و تو ناز می خریدی ،تو لوس می شدی من فدات می شدم؟
یادته که وقتی اشک می ریختی من دل داریت می دادم؟
یادته از صبح که بلند می شدیم تا شب حتی یک ثانیه از هم بی خبر نبودیم؟
اما تو....آره تو....عشقت دروغ بود،احساست دروغ بود،حرفات دروغ بود،....اين همه آدم كنارت چرا من؟!چون كه ساده بودم؟به پايه دلت افتاده بودم؟
هي.....دل دادم،دل نبستي!دل دادم دل شكستي
حالا ياد روزاي با تو بودن هلاكم مي كنه،من و تو كه چه خاطره هايي ساختيم،چه اشك هايي با هم ريختيم،چه خنده هايي با هم كرديم و.......
|